چاونیوز: درست ۲۰ سال پیش او را در نشست های خبری دیدم.در آن سال ها تعداد خبرنگاران به انگشتان دو دست هم نمی رسید و فضای بسیار صمیمی بین این جمع کوچک برقرار بود.” گلاویژ مرادی” از جمله آن جمع خوبان بود.شهامت و شجاعت اش ستودنی بود و پای ثابت نشست های خبری بود.بسیار پرانرژی بود و شب و روز نمی شناخت به کارش عشق بسیار می ورزید و می گفت:” خبرنگاری و بوی کاغذ روزنامه بخشی از وجودم شده است.”
چند سالی گذشت و ” گلاویژ” خود صاحب هفته نامه شد.نامش را ” بەیانی” گذاشت.تک و تنها بار سنگین نشریه را به دوش می کشید و خم به ابرو نمی آورد نه گله ای داشت و نه شکایتی چرا که اهل گله و شکایت نبود.در این سال ها هم مادر بود و تنها فرزندش را با جان و دل بزرگ کرد و هم روزنامه نویس.
” گلاویژ” چند سالی است که با بیماری دست و پنجه نرم می کند و هرگز ناامید نشده است و همچنان روحیه خوبی دارد.در این روزهای سخت و تنگ کرونایی بانوی روزنامه نگار مشغول ادامه معالجه است.امید که سلامتی خود را بازیابد و چراغ زندگی اش همیشه روشن بماند.دل به دلدار می سپاریم که به گفته ی آن نازنین” دعای گوشه نشینان بلا گرداند”.