گفتگوی آیدا جودکی با پروین ذبیحی
به نظر شما چگونه می توان عادّی سازی خشونت علیه زنان را شکست؟
من همیشه بر آموزش و دراین زمینه بر آموزش زنان خشونت دیده و مردان خشونت گر تأکید دارم . به عنوان مثال کارگری که دستش خالی است از پس صاحبکار برنمی آید ، آموزش های لازم را ندیده است و آگاهی لازم را ندارد و نمی داند دشمن اصلی اش جامعه و تضاد طبقاتی است علیه همسرش دست به خشونت می زند همچنین زنی که نمی داند قربانی آپارتاید جنسی است هرکدام به شکلی خشونت دیده و خشونت گر می شوند . مرد تمام خشم خود را در خانواده خالی می کند بدون اینکه بداند در اصل باید با چه چیزی یا چه کسی مقابله کند . هرچند که در میان قشر روشنفکر و تحصیلکرده هم خشونت علیه زنان را می بینیم اما به نظر من میزانش بسیار پایین تر است .
از دیگرسو آموزش و پرورش نیز می تواند بر دیدگاه والدین بسیار موثر باشد ولی کاری انجام نمی دهند. به نظر من اگر بجای کارگاه های مختلف و غیر مفید البته در موارد اندکی مفید که آموزش و پرورش برای معلمان و دانش آموزان برگزار می کند ورکشاپ هایی مثلا با موضوع ازدواج کودکان بگذارند بسیار تأثیرگذار خواهد بود . در جلسه های انجمن اولیا و مربیان باید درباره این موضوعات از طریق کادر مدارس و به طور کلی آموزش و پرورش بحث شود و مورد بررسی قرار بگیرد . من به یاد دارم در سال های گذشته در چند روستا در مریوان درباره آزار جنسی کودکان در خانه و مدرسه به عنوان مثال تجاوز خانگی که تابو بود، کارگاه برگزار کردم . اوایل زنان عکس العمل های مختلفی نشان می دادند ، خجالت می کشیدند مثلا لبان خود را می گزیدند یا سرشان را به پایین می انداختند ولی درگذر زمان و تداوم این کارگاه ها عملا زنان و دختران خاطرات خود را بازگو می کردند .من بسیار خوشحال هستم که باعث شدم این سکوت را در میان مادران و حتی بچه ها بشکنم .
همچنین اگر بخواهیم در مقابله با عادی سازی خشونت علیه زنان حرکت کنیم قبل از هرچیز باید سکوت را بشکنیم و با زنان خشونت دیده وارد مکالمه شویم که سکوت را بشکنند و حرف بزنند . سپس نقش نهادهای مدنی و رسانه ها و حتی نهادهای دولتی ، بسیار مهم است . باید در مناطق مختلف پژوهش انجام داد و شیوه های مختلف خشونت را شناخت . باید از ظرفیت های مختلف برای گرفتن بودجه های تحقیقاتی استفاده شود و در اختیار فعالین و کنشگران حقوق زن گذاشته شود که در این زمینه کار خود را شروع کنند و برمبنای نتایج پژوهش ها راهکار ارائه دهند .
ایا امکان برگزاری کارگاه های رفع خشونت خانگی در کردستان هست و تا چه میزان اقدامات مدنی را در بافت کردستان برای کاهش خشونت علیه زنان موثر می دانید؟
من با برگزاری کارگاه های رفع خشونت همراه با ارائه راهکار و تشکیل سمینارها و نشست های مختلف حتی محافل دوستانه ،هرجا که بتوان آموزشی داده شود، کاملا موافق هستم و مطمئن هستم که بدون تأثیر نیست. ولی متأسفانه در استان کردستان به دلیل جوّ سیاسی و اعتراضی موجود تمام ظرفیت های ممکن را از ما گرفتند و فقط در محافل دورهمی می توانیم چنین کارگاه هایی برگزار کنیم . پیش تر نیز اشاره کردم که صرفا انجمن های فرهنگی در استان کردستان فعال هستند و آن ها هم اولا از ترس برچیده شدن و ثانیا هنوز هم به دلیل تفکرات مردسالارانه دغدغه مسائل زنان را ندارند . ما یک تعاونی به اسم تعاون روستایی زنان مریوان داشتم ،تذکر داده شده بود که من نباید در رأس کار باشم من هم عضو افتخاری این تعاون شدم . سال ها ما توانستیم از طریق مجوز این تعاونی کارها و فعالیت های زیادی انجام دهیم و در مورد آموزش به والدین و کودکان ما حتی خانه به خانه رسیدگی می کردیم و کارگاه های مختلف برایشان برگزار می کردیم . در مناطق حاشیه ای روستایی بسیار از ما استقبال می شد . در تمام این مدت ما فعالیت های بسیاری انجام دادیم به عنوان مثال مدیر عامل تعاونی خانم عشقی توانست پدر دختری را که مانع رفتن دخترش به مسابقه درسی در شهر اصفهان بود را راضی کند و دختر امکان شرکت در مسابقه را پیدا کرد . بدون آموزش قبلی و عدم اعتماد نسبت به این تعاونی قطعا این مسأله ممکن نمی شد . نمونه و مصداق دیگر جلوگیری از قتل بوده است . یکی از دوستان من که عضو کانون صنفی معلمان هم بود بامن درباره یکی از دانش آموزان دخترش که مقابل درب وروردی مدرسه برادرش او را با پسری می بیند، صحبت کرد. پسر مدتی فراری بودو خانواده آن پسر برای جلوگیری از قتل پسرشان، دختر را بدون حضور پسر و به حکم برادر دختر عقد می کنند و دختر در خانه آن ها ساکن شد و که شرایط بسیار بدی داشت . ما وارد عمل شدیم و با برادر دختر و همچنین خانواده پسر گفت و گو کردیم بالأخره توانستیم برادر دختر را راضی کنیم که پسر را نکشد اما هنوز اصرار به ازدواج آن ها داشت و شرط کرد که پسر به طور رسمی به خواستگاری خواهرش بیایند و تمام رسوم را انجام دهند . ما تمام عوارض ازدواج برای یک دختری که هنوز در سن کودکی و مقطع راهنمایی است را توضیح دادیم اما دیگر نتوانستیم مانع ازدواج شویم اما به هرحال توانستیم از دو مورد قتل جلوگیری کنیم .
همچنین ما علیه قتل فرشته نجاتی( که توسط پدرش به قتل رسید) حداقل چهارهزار نفر را برای اعتراض متحد کردیم و همین طور علیه قتل شهین نصراللهی(که توسط برادرش به قتل رسید) در روستایشان که در آن زمان یکی از مراکز القاعده بود، اعتراضی راه انداختیم که مردم کوچه به کوچه به ما پیوستند . در این روستا حتی رسم نیست که زنی در تشییع جنازه ای شرکت کند اما ما عملا زنان روستا را تحت تأثیر قرار دادیم و شانه به شانه ما برای دفن جنازه آمدند و اعتراض کردیم و بیانیه خواندیم . منظورم این است که آموزش ها و اعتراضات و سمینارها بسیار تأثیرگذارند . نکته ای که باید به آن اشاره کنم اهمیت آشنایی مردم با نابرابری ها و تبعیض های قانونی به ویژه در مناطق حاشیه ای است . دختران که بدون ازدواج در روابط دوستی بکارتشان رفع می شود کشته می شوند ، یا زنان بعد از طلاق به جرم داشتن روابط خارج از ازدواج به قتل می رسند ، خیلی از آنان به وضع موجود اعتراض دارند و گاه از شدت استیصال تن خود را به آتش می سپارند.
به نظر شما فاکتورهایی مانند رسانه های اجتماعی ، وجود احزاب سیاسی – اجتماعی ( روشنفکران منطقه ) بر کاهش خشونت علیه زنان و همچنین آگاهی بخشی به مردان منطقه تأثیرگذار بوده اند؟
قطعا تأثیرگذار بوده اند و هیچ تردیدی در این مسأله وجود ندارد . اثرات همین فاکتورها باعث شده است که زنان دیگر نمی خواهند مثل گذشته زندگی کنند . مردان از این خودآگاهی زنان ناراحت و نگران هستند زیرا خلاف منافع خود می دانند و شروع به خشونت ورزی های بیشتر می کنند. اما در مقابل مقاومت و مقابله و پایداری زنان هم بیشتر شده است . من به قدرت عظیم زنان و اینکه اگر بخواهند می توانند بسیاری از مناسبات ارتجاعی ، تبعیض ها و انواع مختلف نابرابری ها تغییر بدهند، امیدوارم . ما زنانی مثل زنان کوبانی را داریم و دیدیم که با قدرت عظیم خود چه حماسه ای آفریدند . ما می توانیم اگر بخواهیم ، بیاموزیم و حرکت کنیم می توانیم تغییرات بزرگی را ایجاد کنیم . ما در این رابطه یک شعر کردی داریم و ترجمه آن به فارسی می شود : سیل تاریخ بسیار پرتب و تاب و پرجوش و خروش است و هرچه ناصافی وجود دارد را ازسر راه برمی دارد . ما مثل یک قدرت عظیم می توانیم به تمام مناسبات نابرابر ، ظالمانه ، طبقاتی و جنسیتی پایان ببخشیم . البته این مهم همراه با مردان آزادی خواه و برابری طلب تحقق خواهد یافت .
میزان و اشکال مشکلات زنان کردستان به ویژه خشونت علیه آن ها ( مستقیم و غیرمستقیم ) در دو برهه سیاسی پیش و پس از انقلاب ( به ویژه نگاهی که حکومت پس از سال 1357 به لحاظ سیاسی به این منطقه داشته است ) تفاوتی دارند؟
بله . کردستان به دلیل جوّ سیاسی موجود ازلحاظ اقتصادی در حاشیه قرار گرفته است . همانطور که می دانید به لحاظ مذهبی هم کردستان سنی مذهب است و جزء اقلیت های قومی ایران محسوب می شود . تمام این تبعیض ها باعث شده که مشکلات زنان کردستان هم با سایر مناطق متفاوت باشد . زنان مرکزنشین یا ساکن کلانشهرها بخصوص زنانی که فعال هستند دارای مجموعه ای از ویژگی های خاص هستند مثلا اغلب از حمایت مردان خانواده برخوردارند ، از لحاظ اقتصادی غم نان ندارند یعنی متعلق به طبقه متوسط هستند ، تحصیلکرده هستند ، درنتیجه این عوامل بر خواسته ها و دیدگاه های آن ها تأثیرگذار هستند . اشکال کار در این است که در مناطقی که ستم ملّی حاکم است و به لحاظ اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، عقیدتی و مذهبی منطقه را در تنگنا قرار می دهند و درواقع این مناطق به نوعی در محاصره هستند .به عنوان مثال منحل کردن تمام ان جی اُ ها و نهادهایی که صدای مردم منطقه بودند ، تماما به شکل خشونت بیشتر علیه زنان منطقه نمود پیدا می کنند . به عنوان مثال امروزه زن کرد همسرش بیکار است و مرد تمام خشم خود را در خانه بروز می دهد یا همچنین زن کردی که همسرش کولبر است . حتما باید به این نکته نیز اشاره کنم که زن کرد از تمام فعالیت های اقتصادی مخصوصا قشر کم سواد و حاشیه ای محروم است و هیچ کارخانه و کارگاه تولیدی نیست که مشغول به کار شود بنابراین زن کرد عملا وابسته به مرد است. تنها منابع درآمد زنان کرد یا صنایع غذایی و یا صنایع دستی است . تمام زنان کم درآمد و بی درآمد منطقه کردستان ازجانب زمینداران استثمار می شوند . زنان از بهار تا پاییز در این زمین ها کار می کنند و هنگامی که باهم دردودل می کنیم به دردهای جسمی خود ازجمله کمردرد اشاره می کنند و می گویند در زمین کار مجبورند در مدت زمان طولانی کار کنند و برای صرف غذا زمان بسیارکمی دراختیار دارند. این شیوه کاری استثمار محض است .تصور کنید اگر کارخانه یا کارگاه های بزرگی در این منطقه وجود داشت و زنان مشغول به کار می شدند چقدر به لحاظ مالی و روحی مستقل تر و شادتر می شدند . این زنان دراثر تجربه به این نتیجه رسیده اند که اگر در محیطی زنانه کار کنند امنیت اخلاقی دارند ، مورد سوء استفاده صاحب کار که اغلب آن را تجربه کرده اند، قرار نمی گیرند و هم غرور و شخصیتشان از بین نمی رود . زمین خواران مریوان این زنان را هم استثمار می کنند و هم از لحاظ جنسی مورد آزار قرار می دهند . حتی زنانی که برای کار به خانه های مردم می روند علاوه بر تحقیر شدن به لحاظ جنسی از جانب صاحبخانه نگران بوده اند . زنان مطلقه و بدسرپرست هم به همین منوال تحت فشار هستند . این زنان اگر در محیط کار بزرگ تری قرار بگیرند قطعا همدل تر و متشکل تر خواهند شد و می توانند تا حدود زیادی با خشونت ها مقابله کنند . به هرحال بله تفاوت وجود دارد اما بیشتر جنبه اجتماعی و فرهنگی دارد . بخش عظیمی از زنان کنشگری که به لحاظ سبک زندگی ، تحصیلات و شرایط اقتصادی و اجتماعی سطح بالاتر و متفاوت تری دارند درمقابل مشکلات زنان کرد سکوت کرده اند . زن کردی که هنوز بر اساس قسم طلاق مرد مجبور به جدایی می شود و برای گرفتن حق خود باید تلاش های بسیاری انجام دهد ، برای دوست داشتن و دوست داشته شدن باید تاوان زیادی بپردازد و حتی به قتل برسد و یا در زندگی به مرحله ای برسد که خود را حلق آویز کند یا به آتش بکشد.