کوردی
English
کارو علیداد بە ١٨ ماه حبس تعزیری محکوم شد
ژیان میری به حبس و جزای نقدی محکوم شد
بازداشت همراه با خشونت راننده معترض در اسلام‌آباد غرب
حکم اعدام دو زندانی اهل هرسین در کرج اجرا شد
بازداشت همراه با خشونت چهار فعال مدنی در سقز
کشته و زخمی شدن دو کولبر توسط نیروهای حکومتی
یک شهروند اهل مریوان به زندگی خود پایان داد
اعدام دو زندانی در زندانهای کرمانشاه و ماکو
یک کولبر با تیراندازی مستقیم نیروهای حکومتی کشته شد
یک فعال مدنی اهل سنندج به ۸ ماه حبس محکوم شد
  • خانە
  • کولبر و کاسبکار
  • زندانیان
  • اعدام
  • بیشتر
    • اخبار
    • بانک زندانیان سیاسی
    • مقالات
    • اسناد و مدارک
    • اطلاعیە
    • تصاویر
    • چاونیوز
    • فیلم
    • گفتوگو
  • ارتباط با ما
  • دربارە ما
Menu
  • خانە
  • کولبر و کاسبکار
  • زندانیان
  • اعدام
  • بیشتر
    • اخبار
    • بانک زندانیان سیاسی
    • مقالات
    • اسناد و مدارک
    • اطلاعیە
    • تصاویر
    • چاونیوز
    • فیلم
    • گفتوگو
  • ارتباط با ما
  • دربارە ما
کارو علیداد بە ١٨ ماه حبس تعزیری محکوم شد
ژیان میری به حبس و جزای نقدی محکوم شد
بازداشت همراه با خشونت راننده معترض در اسلام‌آباد غرب
حکم اعدام دو زندانی اهل هرسین در کرج اجرا شد
بازداشت همراه با خشونت چهار فعال مدنی در سقز
کشته و زخمی شدن دو کولبر توسط نیروهای حکومتی
یک شهروند اهل مریوان به زندگی خود پایان داد
اعدام دو زندانی در زندانهای کرمانشاه و ماکو
یک کولبر با تیراندازی مستقیم نیروهای حکومتی کشته شد
یک فعال مدنی اهل سنندج به ۸ ماه حبس محکوم شد
کارو علیداد بە ١٨ ماه حبس تعزیری محکوم شد
ژیان میری به حبس و جزای نقدی محکوم شد
بازداشت همراه با خشونت راننده معترض در اسلام‌آباد غرب
حکم اعدام دو زندانی اهل هرسین در کرج اجرا شد
بازداشت همراه با خشونت چهار فعال مدنی در سقز
کشته و زخمی شدن دو کولبر توسط نیروهای حکومتی
یک شهروند اهل مریوان به زندگی خود پایان داد
اعدام دو زندانی در زندانهای کرمانشاه و ماکو
یک کولبر با تیراندازی مستقیم نیروهای حکومتی کشته شد
یک فعال مدنی اهل سنندج به ۸ ماه حبس محکوم شد
«به دختران اعدامی تجاوز می‌شد که به بهشت نروند»

«به دختران اعدامی تجاوز می‌شد که به بهشت نروند»

  • نویسندە IKHRC
  • انتشار: 2017-08-18
  • وقت: 10:59

گفتگوی الهه روانشاد از رادیوفردا با یکی از زندانیان سابق و بازمانده از قتل عام سیاسی سال1367.ش
سودابه اردوان، زندانى سياسى سابق و بازمانده قتل‌عام‌ زندانيان سياسى سال ۱۳۶۷، که هشت سال را در زندان‌های اوین و قزل حصار به سر برد، به دلیل نقاشی‌های مخفیانه‌اش در زندان شناخته می‌شود.

سودابه اردوان این کارها را در کتابی در سال ۲۰۰۳ منتشر کرد که به چاپ دوباره نیز رسیده است. خانم اردوان در گفت‌وگو با رادیو فردا از اعمال شکنجه و تجاوزات جنسی در زندان‌های جمهوری اسلامی می‌گوید.
خانم اردوان، وضعیت شما در زندان اوین چگونه بود؟
سودابه اردوان: ما با چادر و چشم‌بند وارد راهروهای بازجویی اوین شدیم. وقتی وارد این راهروها می‌شوید، بلافاصله یک فضای رعب و وحشتی هست. مرتب فحش می‌دهند، کتک می‌زنند، لگد می‌زنند. زمین خونی است. صدای ضجه و فریاد آدم‌ها را که دارند کتک می‌زنند، می‌شنوید. آدم واقعاً احساس می‌کند که وارد یک جهنم شده است.
بعد از آن نوبت خود آدم می‌رسد برای بازجویی. زیرپایت خون خشک شده آدم‌هاست. زیر پایت آدم‌هایی هستند که زخمی روی زمین افتاده‌اند، هرلحظه قدم می‌گذاری با چشم‌بند نگرانی که مبادا پاهای زخمی را تو دوباره لگدشان کنی. همه با چشم‌بند، افتاده‌اند. تنها صدایی که می‌آید صدای ضجه و صدای فحش است. ضجه انسان‌هایی که زیر شکنجه هستند، و فحش و فریاد خشم‌آلود رکیک بازجوها که به زندانی‌ها می‌دهند. دو صدای متناقض. برای آدم شوک‌آور است.
چه نوع شکنجه‌های روحی و جسمی شامل حال زندانیان می‌شود؟
متداول‌ترین شکنجه همان کابل است که اینها خودشان متخصص شده‌اند. از کابل‌های باریک، کلفت؛ هرکدام چه تأثیری دارد. وقتی با این کابل زندانیان را کتک می‌زنند، درد وحشتناکی دارد. به مرحله‌ای می‌رسد که زندانی بیهوش می‌شود. وقتی می‌بینند که این دیگر دردی را احساس نمی‌کند، یک پارچ آب بغل دستشان گذاشته‌اند، یا روی پای زخمی می‌ریزند یا روی صورت زندانی. به هر حال او را به هوش می‌آورند که دوباره بزنند.
زندانیان زن توسط زندانیان مرد شکنجه می‌شوند. در آن لحظه‌ای که زن‌ها زیر شکنجه هستند، مسئله اینکه نامحرم است و این مسائل خبری نیست. شکنجه‌گر مرد یک نفر نیست. یکی می‌نشیند روی سینه، روی بدن زندانی. که نتواند حرکت کند.
یک پارچه یا جوراب کثیف می‌چپانند توی دهان زندانی که نتواند فریاد کند. پاهایش را می‌بندند. دستهایش را می‌بندند. بعد شروع می‌کنند به پای آدمها زدن. شدت ضربه ها به حدی زیاد است که بارها دیده شده که دست و پایی که به شدت بسته بوده، زندانی توانسته حتی با زخم هم دست‌هایش را آزاد کند. از شدت شوکی که به دست و بدن وارد می‌شود.
کابل یکی از معمولی‌ترین‌شان است. آویزان کردن دارند، قپونه کردن دارند، شکنجه‌های روانی که باز شکل‌های متفاوتی دارد. در مراحل متفاوت، شکل‌های متفاوت. بعد از سی سال اینها شکنجه مردم ایران است. اینها تجربه‌های زیادی را پیدا کردند. به جایی رسیده‌اند که می‌دانند کدام شکنجه‌ها زودتر جواب می‌دهد.
وقتی خود زندانی را شکنجه می‌کنند، زندانی به مراتب بیشتر مقاومت می‌کند. تا اینکه به زندانی بگویند که همین الان بچه‌ات را می‌آوریم جلویت آتش می‌زنیم. چیزی که به خانم طلوعی گفتند. یا همان نوار زن سعید امامی که در آمده بود می‌گفتند به جگرت نمی‌زنیم به جگرگوشه‌ات می‌زنیم.
پستی را به جایی رسانده‌اند که خود متهم را برای شکنجه می‌گذارند کنار و نزدیکان شخص دستگیر شده را می‌آورند جلویش شکنجه کنند. مثلاً من یادم است که سال ۶۰ که دستگیر شده بودیم، اگر برادر، خواهر یا پدر ومادر، با هم دستگیر شده بودند، جلوی هم شکنجه می‌کردند که آن کسی که زیر شکنجه است، فریادهای او دیگران را هم خرد کند.
در مورد سوء استفاده‌های جنسی در زندان شما چیزی شنیده‌اید؟ آیا صحت دارد؟
شکنجه جنسی یک ابزار دیگری است برای خرد کردن زندانی. این چیزی نیست که مال الان باشد. از همان سال ۶۰ نگاهی که عمال و شکنجه‌گران جمهوری اسلامی بخصوص روی زن‌ها داشتند، از این طریق همیشه فکر کردند که شکنجه بیشتری را می‌توانند اعمال کنند.
یکی از متداول‌ترین چیزها این است که زندانیان سیاسی زن، بخصوص در آن سال‌هایی که ما زندان بودیم، اکثراً ۱۷ یا ۱۸ ساله بودند. بچه‌های جوانی بودند ازدواج نکرده. اینها را قبل از اینکه اعدام کنند، فکر می‌کردند حتماً به اینها تجاوز کنند که اینها بهشت نروند. این سیستماتیک بود. اینها توجیه مذهبی پشت آن داشتند.
خانم اردوان چگونه نکاتی که می‌گویید را متوجه می‌شدید و تا چه حد مدلل است؟
در موردهای مشخص بوده که به خانواده فرد اعدام شده، شیرینی یا مقداری کمی پول دادند، که این شیرینی ازدواج دختر شماست قبل از اعدام. یک قوطی شیرینی فرستادند در عین حال گفتند که اینقدر مثلاً پول گلوله باید بدهید. یک چیزی را اشاره کنم. تمام این چیزهایی که الان رو می‌شود و به حق هم باید رو شود، خیلی خوب است. ولی دوران ما یعنی دوران دهه ۶۰ که ما زندان بودیم، اختناق خیلی بد بود.
ما نمونه‌ای داریم، مثلاً زندان تبریز. بازجویی به شکل سیستماتیک به اکثر دخترهای زندانی تجاوز کرده بود. اسمش مهدی بود. وقتی قضیه رو شد خودشان به دست و پا افتادند. دیدند وضع خیلی ناجور است. مثل الان هم یکدست و یک شکل نبودند.
بازجو را می‌آورند در حضور زندانی‌ها اعدام کنند. همه زندانی‌ها را جمع می‌کنند توی هواخوری اوین که ببینند این بازجو می‌خواهد اعدام شود. که البته تیر نزده بازجو همانجا سکته می‌کند و می‌میرد. ولی همین بازجو به صدها زندانی تجاوز کرده بود.
ولی نه شرایط اجتماعی نه سیاسی، مناسب نبود که کسانی که قربانی این تجاوزها شدند، بتوانند صحبت کنند. کسی هم نبود که حتی از داخل رژیم بخواهد اینها را افشا کند. می‌خواهم بگویم که اگرهم کسی این قضیه برایش اتفاق می‌افتد، چقدر سخت بوده از جنبه‌های متفاوت که این را بیان کند. متأسفانه صحبت کردن درمورد شکنجه‌های جنسی چند برابر سخت‌تر است تا شکنجه‌های معمولی.

Related Posts

یک شهروند اهل مریوان به زندگی خود پایان داد

یک شهروند اهل مریوان به زندگی خود پایان داد

می 27, 2025
گزارشی از بیماری حاد یک شهروند اهل پیرانشهر پس از آزادی موقت از بازداشت‌گاه ادارە اطلاعات

گزارشی از بیماری حاد یک شهروند اهل پیرانشهر پس از آزادی موقت از بازداشت‌گاه ادارە اطلاعات

می 20, 2025
دو ماموستای كورد اهل تسنن به دو سال حبس تعلیقی و ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شدند

دو ماموستای كورد اهل تسنن به دو سال حبس تعلیقی و ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شدند

می 6, 2025
اشتباه پزشکی منجر بە مرگ یک نوجوان در دیواندرە شد

اشتباه پزشکی منجر بە مرگ یک نوجوان در دیواندرە شد

می 4, 2025
زندانیان

ژیان میری به حبس و جزای نقدی محکوم شد

by IKHRC
می 29, 2025
زندانیان

بازداشت همراه با خشونت راننده معترض در اسلام‌آباد غرب

by IKHRC
می 29, 2025
اعدام

حکم اعدام دو زندانی اهل هرسین در کرج اجرا شد

by IKHRC
می 27, 2025
«به دختران اعدامی تجاوز می‌شد که به بهشت نروند»

«به دختران اعدامی تجاوز می‌شد که به بهشت نروند»

  • IKHRC
  • بڵاوکردنەوە: 2017-08-18
  • 10:59

گفتگوی الهه روانشاد از رادیوفردا با یکی از زندانیان سابق و بازمانده از قتل عام سیاسی سال1367.ش
سودابه اردوان، زندانى سياسى سابق و بازمانده قتل‌عام‌ زندانيان سياسى سال ۱۳۶۷، که هشت سال را در زندان‌های اوین و قزل حصار به سر برد، به دلیل نقاشی‌های مخفیانه‌اش در زندان شناخته می‌شود.

سودابه اردوان این کارها را در کتابی در سال ۲۰۰۳ منتشر کرد که به چاپ دوباره نیز رسیده است. خانم اردوان در گفت‌وگو با رادیو فردا از اعمال شکنجه و تجاوزات جنسی در زندان‌های جمهوری اسلامی می‌گوید.
خانم اردوان، وضعیت شما در زندان اوین چگونه بود؟
سودابه اردوان: ما با چادر و چشم‌بند وارد راهروهای بازجویی اوین شدیم. وقتی وارد این راهروها می‌شوید، بلافاصله یک فضای رعب و وحشتی هست. مرتب فحش می‌دهند، کتک می‌زنند، لگد می‌زنند. زمین خونی است. صدای ضجه و فریاد آدم‌ها را که دارند کتک می‌زنند، می‌شنوید. آدم واقعاً احساس می‌کند که وارد یک جهنم شده است.
بعد از آن نوبت خود آدم می‌رسد برای بازجویی. زیرپایت خون خشک شده آدم‌هاست. زیر پایت آدم‌هایی هستند که زخمی روی زمین افتاده‌اند، هرلحظه قدم می‌گذاری با چشم‌بند نگرانی که مبادا پاهای زخمی را تو دوباره لگدشان کنی. همه با چشم‌بند، افتاده‌اند. تنها صدایی که می‌آید صدای ضجه و صدای فحش است. ضجه انسان‌هایی که زیر شکنجه هستند، و فحش و فریاد خشم‌آلود رکیک بازجوها که به زندانی‌ها می‌دهند. دو صدای متناقض. برای آدم شوک‌آور است.
چه نوع شکنجه‌های روحی و جسمی شامل حال زندانیان می‌شود؟
متداول‌ترین شکنجه همان کابل است که اینها خودشان متخصص شده‌اند. از کابل‌های باریک، کلفت؛ هرکدام چه تأثیری دارد. وقتی با این کابل زندانیان را کتک می‌زنند، درد وحشتناکی دارد. به مرحله‌ای می‌رسد که زندانی بیهوش می‌شود. وقتی می‌بینند که این دیگر دردی را احساس نمی‌کند، یک پارچ آب بغل دستشان گذاشته‌اند، یا روی پای زخمی می‌ریزند یا روی صورت زندانی. به هر حال او را به هوش می‌آورند که دوباره بزنند.
زندانیان زن توسط زندانیان مرد شکنجه می‌شوند. در آن لحظه‌ای که زن‌ها زیر شکنجه هستند، مسئله اینکه نامحرم است و این مسائل خبری نیست. شکنجه‌گر مرد یک نفر نیست. یکی می‌نشیند روی سینه، روی بدن زندانی. که نتواند حرکت کند.
یک پارچه یا جوراب کثیف می‌چپانند توی دهان زندانی که نتواند فریاد کند. پاهایش را می‌بندند. دستهایش را می‌بندند. بعد شروع می‌کنند به پای آدمها زدن. شدت ضربه ها به حدی زیاد است که بارها دیده شده که دست و پایی که به شدت بسته بوده، زندانی توانسته حتی با زخم هم دست‌هایش را آزاد کند. از شدت شوکی که به دست و بدن وارد می‌شود.
کابل یکی از معمولی‌ترین‌شان است. آویزان کردن دارند، قپونه کردن دارند، شکنجه‌های روانی که باز شکل‌های متفاوتی دارد. در مراحل متفاوت، شکل‌های متفاوت. بعد از سی سال اینها شکنجه مردم ایران است. اینها تجربه‌های زیادی را پیدا کردند. به جایی رسیده‌اند که می‌دانند کدام شکنجه‌ها زودتر جواب می‌دهد.
وقتی خود زندانی را شکنجه می‌کنند، زندانی به مراتب بیشتر مقاومت می‌کند. تا اینکه به زندانی بگویند که همین الان بچه‌ات را می‌آوریم جلویت آتش می‌زنیم. چیزی که به خانم طلوعی گفتند. یا همان نوار زن سعید امامی که در آمده بود می‌گفتند به جگرت نمی‌زنیم به جگرگوشه‌ات می‌زنیم.
پستی را به جایی رسانده‌اند که خود متهم را برای شکنجه می‌گذارند کنار و نزدیکان شخص دستگیر شده را می‌آورند جلویش شکنجه کنند. مثلاً من یادم است که سال ۶۰ که دستگیر شده بودیم، اگر برادر، خواهر یا پدر ومادر، با هم دستگیر شده بودند، جلوی هم شکنجه می‌کردند که آن کسی که زیر شکنجه است، فریادهای او دیگران را هم خرد کند.
در مورد سوء استفاده‌های جنسی در زندان شما چیزی شنیده‌اید؟ آیا صحت دارد؟
شکنجه جنسی یک ابزار دیگری است برای خرد کردن زندانی. این چیزی نیست که مال الان باشد. از همان سال ۶۰ نگاهی که عمال و شکنجه‌گران جمهوری اسلامی بخصوص روی زن‌ها داشتند، از این طریق همیشه فکر کردند که شکنجه بیشتری را می‌توانند اعمال کنند.
یکی از متداول‌ترین چیزها این است که زندانیان سیاسی زن، بخصوص در آن سال‌هایی که ما زندان بودیم، اکثراً ۱۷ یا ۱۸ ساله بودند. بچه‌های جوانی بودند ازدواج نکرده. اینها را قبل از اینکه اعدام کنند، فکر می‌کردند حتماً به اینها تجاوز کنند که اینها بهشت نروند. این سیستماتیک بود. اینها توجیه مذهبی پشت آن داشتند.
خانم اردوان چگونه نکاتی که می‌گویید را متوجه می‌شدید و تا چه حد مدلل است؟
در موردهای مشخص بوده که به خانواده فرد اعدام شده، شیرینی یا مقداری کمی پول دادند، که این شیرینی ازدواج دختر شماست قبل از اعدام. یک قوطی شیرینی فرستادند در عین حال گفتند که اینقدر مثلاً پول گلوله باید بدهید. یک چیزی را اشاره کنم. تمام این چیزهایی که الان رو می‌شود و به حق هم باید رو شود، خیلی خوب است. ولی دوران ما یعنی دوران دهه ۶۰ که ما زندان بودیم، اختناق خیلی بد بود.
ما نمونه‌ای داریم، مثلاً زندان تبریز. بازجویی به شکل سیستماتیک به اکثر دخترهای زندانی تجاوز کرده بود. اسمش مهدی بود. وقتی قضیه رو شد خودشان به دست و پا افتادند. دیدند وضع خیلی ناجور است. مثل الان هم یکدست و یک شکل نبودند.
بازجو را می‌آورند در حضور زندانی‌ها اعدام کنند. همه زندانی‌ها را جمع می‌کنند توی هواخوری اوین که ببینند این بازجو می‌خواهد اعدام شود. که البته تیر نزده بازجو همانجا سکته می‌کند و می‌میرد. ولی همین بازجو به صدها زندانی تجاوز کرده بود.
ولی نه شرایط اجتماعی نه سیاسی، مناسب نبود که کسانی که قربانی این تجاوزها شدند، بتوانند صحبت کنند. کسی هم نبود که حتی از داخل رژیم بخواهد اینها را افشا کند. می‌خواهم بگویم که اگرهم کسی این قضیه برایش اتفاق می‌افتد، چقدر سخت بوده از جنبه‌های متفاوت که این را بیان کند. متأسفانه صحبت کردن درمورد شکنجه‌های جنسی چند برابر سخت‌تر است تا شکنجه‌های معمولی.

Related Posts

یک شهروند اهل مریوان به زندگی خود پایان داد

یک شهروند اهل مریوان به زندگی خود پایان داد

می 27, 2025
گزارشی از بیماری حاد یک شهروند اهل پیرانشهر پس از آزادی موقت از بازداشت‌گاه ادارە اطلاعات

گزارشی از بیماری حاد یک شهروند اهل پیرانشهر پس از آزادی موقت از بازداشت‌گاه ادارە اطلاعات

می 20, 2025
دو ماموستای كورد اهل تسنن به دو سال حبس تعلیقی و ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شدند

دو ماموستای كورد اهل تسنن به دو سال حبس تعلیقی و ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شدند

می 6, 2025
اشتباه پزشکی منجر بە مرگ یک نوجوان در دیواندرە شد

اشتباه پزشکی منجر بە مرگ یک نوجوان در دیواندرە شد

می 4, 2025
Next Post
“اعتصاب غذای ۱۵ زندانی سیاسی و عقیدتی در رجایی‌شهر ادامه دارد”

"اعتصاب غذای ۱۵ زندانی سیاسی و عقیدتی در رجایی‌شهر ادامه دارد"

Facebook Twitter Telegram Instagram

© CHAWNEWS.COM

تمام حقوق سایت برای چاونیوز محفوظ می باشد.

Add New Playlist

کوردی
English
  • خانە
  • کولبر و کاسبکار
  • زندانیان
  • اعدام
  • بیشتر
    • اخبار
    • بانک زندانیان سیاسی
    • مقالات
    • اسناد و مدارک
    • اطلاعیە
    • تصاویر
    • چاونیوز
    • فیلم
    • گفتوگو
  • ارتباط با ما
  • دربارە ما
  • خانە
  • کولبر و کاسبکار
  • زندانیان
  • اعدام
  • بیشتر
    • اخبار
    • بانک زندانیان سیاسی
    • مقالات
    • اسناد و مدارک
    • اطلاعیە
    • تصاویر
    • چاونیوز
    • فیلم
    • گفتوگو
  • ارتباط با ما
  • دربارە ما