خودکشی یکی از معضلات اجتماعی است که عوامل تشدید آن بنا به ویژگیهای فردی و فرهنگی آن منطقه متفاوت است و جهت پیشگری از آن باید از سوی نهادهای همچون وزارت بهداشت و سلامت آسیبشناسی شود چرا که خودکشی چند وجهی است و تنها فرد مسبب آن نیست، بلکه باید عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز مورد توجه قرار گیرد.”
خودکشی عبارتست از قتل نفس بدست خویش، در واقع نوعی از وحدت قاتل و مقتول است و به جای اینکه فرد دیگران را مورد تعرض قرار دهد به زندگی و حیات خود حمله کرده و به آن خاتمه میدهد. عمل خودکشی از دورانهای بسیار قدیم تا به حال وجود داشته است، اما آنچه تازگی دارد گسترش و افزایش آمار خودکشیها میباشد. بسیاری گزارشهای رسمی و دولتی و گزارشات سازمانهای مدنی همیشه به دلایل اقتصادی امر تکیه میکنند، اما اساسا دلایل ذهنیتی به مثابه زیربنای جامعه اولویتدارتر از دلایل اقتصادی و مالی است. بدون حل مسایل ریشهای ذهنیتی که کل جامعه را دچار بحران ساخته و فرد و خانواده هم به موجهای بنیانبرانداز آن سپرده میشوند، هیچ معضل اجتماعیای حل شدنی نیست. أساسا جوامع امروزی دارای دوازده مشکل مشترک هستند که باید مدیریتهای آنها برای حل آن بکوشند. این در حالیست که خود دولتها بخاطر ساختارهای سیاسی قدرتطلبانه و اقتصادی سودمحور، نهادهایی تاسیس میکنند که به مثابه دزدخانه تمامی شریانهای مدیریتی و تولیدی را قبضه کرده و بحرانهای اجتماعی را فزاینده میسازند. تا وقتی که این دوازده مشکل از سوی سیستمهای حاکم و مدیریتی حل نشوند، هیچ یک از معضلات بیکاری، فقر، فساد، خودکشی و غیره چارهیابی نخواهند شد. آسیبشناسی صرف اقتصادی کافی نیست، باید آسیبشناسی رادیکال و در حوزه ذهنیت و نوع جهانبینی هم صورت گیرد. ذهنیتهای قدرتطلب، جریانهای سیاسی مختلف میسازند که تنها هدفشان قدرت و ثروت است و با بدست گرفتن مدیریت نهادهای اجرایی دولت، سامانهای مردمی را به انحصار خود درمیآورند که دامنه افزایش فقر ناشی از آن تا کانون یکایک خانوادهّها گسترش مییابد. خودکشی فرد بخاطر معضلات اجتماعی هم ریشه در این نوع مدیریت بحرانی جوامع مدرن و زندگی ماشینی و دولتی دارد. ذهنیت با ارایه آگاهی و اطلاعات صحیح تغییر مییابد، درحالی که نهادهای رسمی حاکم آمارها و دادههای دقیق را اعلام نمیکنند تا آگاهی صحیح نزد افراد جامعه شکل نگیرد و اعتراضات حقوقی افزایش نیابد. خودداری از اعلان آمارهای دقیق و کامل پدیده خودکشی از جمله این سیاستهای ضدمردمی است.
آمارهای انتشار یافته در مورد خودکشی کامل نبوده و آنطورکه باید تعداد واقعی خودکشیها را اعلام نمیکنند، علت این امر آنست که بیمارستانها بسیاری از خودکشیها را تحت عناوین دیگری قلمداد و یا به دلیل ملاحضات سیاسی و خانوادگی از اعلام آن خوداری میکنند. در گذشته خودکشی بیشتر در رده سنی بزرگسالی شایع بود، ولی امروزه بیشتر مرتکبان آن جوانان هستند، چنانچه مقامات ذیصلاح معتقدند بعد از مرگ ناشی از تصادفات رانندگی، خودکشی دومین عامل مرگ و میر جوانان است. اقدام به خودکشی در بین زنان بیشتر از مردان است اما مطابق آمار در مردان به مرگ منجر میشود.
سنین خودکشی معمولا از ۱۸ تا ۴۰ سالگی بیشتر است و متاسفانه در ایران به سنین افراد در مقاطع مدرسه و راهنمایی نیز رسیده است. خودکشی طبق تحقیقات بعمل آمده در بین قشر فقیر بیشتر است و در بین افراد ثروتمند نیز به دلایل ناکامیهای گوناگون رخ میدهد. در چندین سال اخیر بویژه به دلایل مختلف که بدان اشاره خواهیم کرد خودکشی مردان بیشتر از زنان افزایش یافته است. خودکشی در هر فردی به شیوهی مختلفی بروز میکند؛ نوعی از آن نمادین است. منظور از نمادین، خودکشیهایی است که برای نشاندادن اعتراض به یک قانون باشد. نوعی دیگر مطالبهای است؛ که بیشتر برای رسیدن به هدفی مشخص صورت میگیرد، مانند خودکشی دختران برای رسیدن به ازدواج مطلوبشان. نوع دیگر آن، خودکشی انتقامگیرانه است؛ بیشتر بصورت خودکشی به عنوان وسیلهای جهت انتقام استفاده میشود مانند خودکشی فردی که فرد مقابلش به وی خیانت کرده است. یکی دیگر از شیوەهای خودکشی، خاتمه دادن به زندگی است به این معنا که فرد هیچ راهحل و امیدی برای زندگی ندارد، دارای مشکلات زیادی است و توانایی برخورد با مشکلات را نیز ندارد در نتیجه حس فقدان کنترل بر زندگی و بیثباتی فکری فرد را مستقیما به برنامهریزی برای خودکشی و مرگ سوق میدهد. اصولا این نوع خودکشی شیوۀ رایج در میان افراد است.
در این بین کردستان ایران با داشتن نرخ بالای خودکشی در سنین مختلف با معضلی جدی روبرو شده است که همه در حل آن عاجزند. بر اساس آمارهای اعلام شده میزان خودکشی در ایران از هر هزار نفر ۱۲ نفر است و استانهای کردستان، ایلام، کرمانشاه در این بین دارای آمار بالایی از خودکشی در ایران هستند چنانچه از فروردین ماه سال جاری تا کنون ٦۰ تن در سنین مختلف و در شهرهای مختلف کورد نشین با اقدام به خودکشی به زندگی خود پایان دادهاند.
از دیدگاه اسلام و مذهب رایج در کردستان، خودکشی گناه کبیره محسوب میشود یعنی همانگونه کە انسانها حق سلب حیات از دیگران را ندارند اجازه سلب حیات از خویش را نیز ندارند و از آنجا که خودکشی نوعی ننگ و رسوایی برای خانوادهها محسوب میگردد،همین سبب میشود که از اعلان آن جلوگیری شود تا در این خصوص آمار دقیقی در دسترس قرار نگیرد.
هرچه تغیرات در جامعه بیشتر باشد یا بر اساس عوامل فرهنگی و سنتی باورهای مردسالارانه در جامعه شدت بگیرد، آمار خودکشی نیز افزایش مییابد. چنانچه عوامل خودکشی در کرمانشاه و ایلام را بیشتر تقابل سنت و مدرنیته و فرهنگ سنتی عشیرهایی عنوان کردهاند. عواملی همچون بیکاری، تورم، مشکلات اقتصادی و … نیز دلایل زمینهساز خودکشی در مردمان این مناطق هستند. فردی که زمینه مستعد برای اقدام به خودکشی را داراست وقتی با یک عامل استرسزای ناگهانی مثلا در زمینهی شغلی یا ارتباطی و یا مسائلی از این قبیل روبرو میشود دست به خودکشی میزند. گزارش ملی خودکشی حاکی از آنست که استانهای کردنشین کشور خصوصا بخاطر میزان خودکشی زنان در رتبههای اول تا سوم قرار دارند. چنانچه در اثنای آمار و اطلاعات آمده، طی دو سال اخیر تاکنون ۵۰ زن در شهرهای کوردنشین با اقدام به خودکشی به زندگی خود پایان دادهاند. طی دو ماه اخیر سه مورد در شهر سقز، یک مورد در دیواندره و یک مورد در سردشت نشان از افزایش آمار خودکشی در شهرهای کردستان دارد. اگرچه گفته میشود آمار مشخص و دقیقی در دست نیست اما همین میزان، زنگ خطری جدی برای دولت بشمار میرود. به گفته فعالان حقوق زنان در کردستان: زنان در جامعه کُردی در خانواده از سوی پدر، برادر و گاه مادر مورد خشونت قرار میگیرند، آنها وقتی میبینند در یک موقعیت فرودست قرار گرفتهاند و از حقوق انسانی، اجتماعی و مالی ناچیزی برخوردارند تنها راه موجود برای پایان دادن به شرایط سخت خود را خودکشی میبینند. به گفته آنها فقر و تبعیض جنسیتی و سنت و مشکلات اجتماعی و سیاسی و تعصبهای سنتی و دینی و تجاوز و آزار جنسی، همچنین ازدواجهای تحمیلی مسبب بروز و افزایش پدیدۀ خودکشی در بین زنان کردستان شده است، اما آنچه بیشتر به آن دامن میزند تبعیض جنسیتی، قوانین مردسالارانه و فرهنگ پدرسالاری است. آمار خودکشی سنین کودکان و نوجوانان را نیز در برگرفته است. تبعیضهای حکومتی و نبود امکانات ورزشی، تفریحی و شادیآور، الگوبرداری نادرست از فضای مجازی اینترنتی، اختلافات خانوادگی، فقر مالی و نبود امید به زندگی زمینهساز افزایش آمار خودکشی در سنین پایین است. تبعیض و ناعدالتی و عقبماندگی در مناطق کُردنشین بسیار مشهود است، چنانچه موجب اعتراض نمایندگان کُرد در صحن مجلس شورای اسلامی ایران شده است.
“دولت” در کشورهای توسعه یافته توانسته فارغ از هرگونه نژاد، رنگ، دین و مذهب نقش کلیدی خود را در ایجاد مکانیزمهای لازم به منظور بهرهمندی از تمامی توان و تخصص افراد ایفا نماید، اما در ایران طی ۵۰ سال اخیر باوجود داشتن استعدادهای برتر علمی، ورزشی، هنری و صنعتی در کُردستان که میتوانند در مسیر توسعه و پیشرفت گام بردارند توجه جدی معطوف نگردیده است. با نگاهی گذرا به اصول قانون اساسی مشخص میگردد که داشتن حقوق مساوی و بهرهمندی از تمامی امکانات و نیز ایجاد فرصت برابر شغلی حق مسلم هر شهروند است حقی که در کُردستان بیشتر از سایر استانها پایمال شده است. چنانچه بر اساس اصول ” ۱۹-۲۰-۲۸ ” قانون اساسی، هر ایرانی در هر نقطه از ایران حق دارند از تمامی امکانات و تسهیلات بهرهمند گردند و موقعیت جغرافیایی و قومی نمیتواند مانع رشد و توسعه آنان گردد، اما در کُردستان تبعیضهای متفاوت که مغایر با قانون اساسی و تاکیدات مسئولین بلندپایه جمهوری اسلامی است کاملا مشهود است. چنانچه این تبعیضها فقر، بیکاری، تورم و معضلات اجتماعی و در نتیجه نرخ بالای خودکشی خصوصا در مردان را بهمراه خواهد داشت. در استان کُردستان حکایت خودکشی بسی ناامیدکنندهتر است. وجود تبعیض ناروا در طول سالیان متمادی این استان را بە یکی از استانهای توسعه نیافته تبدیل کرده است که اصلیترین شاخصهای این تبعیض را میتوان در میزان درآمد سرانه مردم این استان (کمتر از نصف میانگین کشور) و آمار بیکاری در کُردستان مشاهده کرد. در بسیاری از کشورها به منظور کنترل همهجانبۀ مسائل خودکشی ” مرکز ملی پیشگیری از خودکشی” تاسیس شدهاست، چرا که برای یافتن راههای پیشگیری از خودکشی باید گروههای آسیبپذیر را شناسایی کرد(مهاجران، اقلیتهای نژادی، زندانیان، اقشار محروم، زنان بیسرپرست و بدسرپرست، افرادی که بستگانشان خودکشی کردهاند و…) و دسترسی به راههای ویژه خودکشی را محدود کرد، چراکه مداخله سریع موجب جلوگیری از خودکشی افراد آسیبپذیر میشود. امروزه معضل خود ویژه خودکشی را محدود کرد، چراکه مداخله سریع موجب جلوگیری از خودکشی افراد آسیبپذیر میشود. امروزه معضل خودکشی چون سایر معضلات دیگر در سطح کردستان (خصوصا در میان قشر جوان و بیکار) رو به فزونیست که یکی از عوامل اصلی در تشدید این معضل به مقوله اشتغال و بیکاری در بین جوانان باز میگردد. بنابراین جهت پیشگیری از این معضل لازم است با ایجاد فضای کسب و کار و اشتغال جوانان، ایجاد نشاط اجتماعی، آموزش مهارت زندگی، ریشهیابی بر اساس فرهنگ هر استان، افزایش تعاملهای خانوادگی و اقتصادی و آگهی بخشی در این زمینه اقدامات لازم صورت گیرد.
ساماندهی یک معضل در سطح اجتماعی رسالت تنها یک دستگاه و سازمان خاص دولتی نیست همه وظیفه دارند که در راستای مقابله و ساماندهی معضلات اجتماعی گام بردارند که نخست نیازمند آسیبشناسی است و باید با یک نگاه فرابخشی این معضلات را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد تا بتوان بر اساس یافتههای علمی در قالبهای مختلف برنامهریزی برای مقابله با آن تصمیمگیری کرد. پتانسیلهای مختلف منجر به خودکشی در شهرهای کُردستان بسیار است. امید است که توجه رسانهها و دستگاههای دولتی به معضل خودکشی و کنترل همهجانبه آن که ناشی از عوامل مختلفی منجمله فقر و نابرابری اقتصادی اجتماعی و … میباشد، بیشتر و در حل آن تدابیر لازم اندیشیده شود. همچنین با کمک سازمانهای غیردولتی و دولتی پس از شناخت ابعاد واقعی این مسئلە، برنامەها و راهکارهای مناسب، امکانات لازم، مکانیسمهای اجرایی، راهکارهای اقتصادی و… تدوین شود و فعالیتهای مستمری بدین منظور انجام گیرد.